تحولات منطقه

 چهل و چهار سال پیش در چنین روزی دکتر محمد مفتح به شهادت رسید.

شهیدی که یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

شهید دکتر مفتح یکی از پیشگامان وحدت میان دانشگاه و حوزه علمیه بود او استاد و رئیس دانشکده الهیات در دانشگاه تهران بود و نقش موثری در تربیت دانشجویان داشت.

زندگی نامه  و تحصیلات شهید دکتر محمد مفتح

شهید دکتر مفتح در ۲۸ خردادماه، سال ۱۳۰۷ در فامنین استان همدان در یک خانواده‌ای روحانی متولد شد. او دروس مقدماتی را نزد پدر که یکی از واعظان بنام استان همدان بود و نزد دیگر اساتید حوزه علمیه این استان  آموخت و برای ادامه تحصیل در حوزه در سال ۱۳۲۲ راهی قم شد و در آنجا نیز از استادان بنام استفاده کرد، او در سال ۱۳۴۴  از محضر بزرگانی چون امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی، بروجردی، مرعشی نجفی، و ... استفاده برده و درس خارج اصول و فقه را نزد این بزرگان به پایان رسانید و به درجه اجتهاد رسید.

دکتر مفتح در کنار دروس حوزه‌وی به تحصیلات دانشگاهی نیز پرداخت و مدرک دکترای خود را در رشته الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه تهران دریافت کرد، و منحیث استاد و رئیس این دانشکده نیز فعالیت کرد.

فعالیت‌های علمی و فرهنگی شهید مفتح

شهید مفتح همزمان با اینکه طلبه بود از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز غافل نبود، وی در سال  ۱۳۳۴  دبیرستان دین و دانش را با کمک شهید بهشتی، به منظور تربیت نسل جوان در قم پایه گذاری کرد. و در همین سال‌ها بود که با یاری مقام معظم رهبری و شهید بهشتی اقدام به تأسیس کانون دانش‌آموزان و فرهنگیان نمود.

شهید مفتح در سال‌های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ با جمعی از نخبگان حوزه، به منظور تبیین و نشر معارف اسلامی متناسب با نیازهای جامعه، مجمع علمی اسلام شناسی را بنیان نهاد. این مجمع در مدت کوتاهی توانست معارف اسلامی را به زبان نو و متناسب با نیازهای نسل معاصر با تألیف و نشر ۱۳ عنوان کتاب که مقدمه‌ای اکثر آنان را شهید مفتح نوشته است، بیان نماید.

مفتح یکی از نویسندگان مقالات علمی و دینی بود که در مجله‌های مکتب اسلام و تشیع، تعدادی از آنها را به چاپ رسانید، و به دلیل نشر کتاب‌ها و مقالات علمی توسط ساواک تحت فشار قرار گرفت. و در سال ۱۳۴۷ شهید مفتح را از آموزش و پرورش به دلیل نشر تفکر انقلابی و انتقال آن به دانش آموزان اخراج و به جنوب تبعید کرد، شهید مفتح زمانی که در تبعید بود سفرهای تبلیغی به شهرهای مختلفی نظیر زاهدان، اهواز، آبادان، خرمشهر، اصفهان، دزفول، یزد، شیراز، کرمان، بندر عباس، همدان و کرمانشاه داشت.

مسجد قبا پایگاه فعالیت‌های دکتر مفتح

مرکز فعالیت‌های شهید محمد مفتح، در مسجد الجواد تهران بود.   او به مطرح کردن مباحث اسلامی با طرح نوین و شکل جدید در کلاس ها می‌پرداخت. در سال ۵۲ بعد از بسته شدن مسجد الجواد توسط رژیم پهلوی، شهید محمد مفتح فعالیت خویش را در مسجد جاوید آغاز کرد. پس از این که آیت‌الله خامنه‌ای در این مسجد در تاریخ ۳ آذر ۵۳ سخنرانی کرد، این مسجد توسط ساواک تعطیل شد و پس از آن آیت‌الله خامنه‌ای و محمد مفتح، دستگیر و زندانی شدند.

در سال ۵۴ وقتی که شهید محمد مفتح از زندان آزاد شد، امامت مسجد قبا را به او سپردند. مسجد قبا در سال ۵۶ توسط شهید محمد مفتح در تهران به یک پایگاه قوی تبدیل شد.

رمضان‌المبارک سال ۱۳۵۷ که در شهریور آن سال واقع شده بود، برای مردم ایران به‌راستی مبارک و سرنوشت‌ساز شد؛ چرا که دکتر مفتح(ره) توانست با برنامه‌ریزی و اتخاذ روش های حساب‌شده مردم را برای یک حضور گسترده میلیونی در خیابان های تهران آماده سازد و اولین راهپیمایی گسترده و علنی مردم بر علیه رژیم شاه را در عیدفطر آن سال محقق سازد.

شهید محمد مفتح به عنوان پیش نماز در روز عید سعید فطر سال ۱۳۵۷ در تپه های قیطریه حاضر شد و جمعیت حاضر به امامت او نمازشان را خواندند و به نخستین تظاهرات چند ده هزار نفری پرداخت. مردم در این راهپیمایی به راهپیمایی دیگری در ۱۶ شهریور ماه دعوت شدند. مأموران حکومت پهلوی در روز ۱۶ شهریور، شهید محمد مفتح را شدیدا کتک زدند و بعد از دستگیر کردن او در روز بعد، به مدت دو ماه او را به زندان انداختند.

شهید مفتح پیشگام در وحدت حوزه و دانشگاه

مفتح بر این باور بود که اگر چه حوزه و دانشگاه هر یک اهداف، برنامه‌ها و کارکردهای خود را دارند ولی می‌توانند با نگرشی توأم با احترام و اعتماد متقابل، با یکدیگر ارتباط داشته باشند، و به جای نفی و طرد و نفرت و بدبینی، به درک متقابل که آکنده از روح اطمینان است اهتمام ورزند. هر دو نظام آموزشی می‌توانند تقویت کننده و تکمیل‌کننده هم باشند و لازمه تحقق این برنامه آن است که با یکدیگر رابطه علمی و آموزشی داشته باشند و در مباحث فکری، فرهنگی و رفع معضلات اجتماعی از پیش همفکری و هم‌اندیشی کنند.

او از جمله علمای آگاهی بود که مسئولیت گسترش فرهنگ اسلامی را در دانشگاه‌ها بر عهده گرفت، هدف وی از پذیرفتن این مسئولیت و تدریس در دانشگاه‌ها، مقاومت در برابر فرهنگ‌های بیگانه و آشنا ساختن نسل جوان بود که کمک شایانی به آماده‌سازی آنها بر ضد طاغوت و پیوستنشان به مبارزه به شمار می‌آمد. ایشان با پشتوانه‌ای ارزشمند از ایمان و معرفت در صحنه دانشگاه حاضر شد و دانشگاهیان را متوجه چشمه جوشان توحید و اندیشه ناب اسلامی کرد.

شهید مفتح و نقش او در کمیته استقبال از امام خیمنی(ره)

شهیدی که یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود 

با اعلام خبر پایان تبعید ۱۴ ساله بنیانگذار جمهوری اسلامی و برگشت امام خمینی به ایران، کمیته‌ای مرکب از همه سلایق سیاسی و مذهبی تشکیل شد و با فراخوانی که در مساجد و هیات‌های مذهبی داده شد، ۷۵ هزار نفر از مشتاقانِ داوطلب برای اداره مراسم میلیونی «استقبال» و تامین امنیت جانی رهبر محبوب‌شان سازماندهی شدند و بزرگ‌ترین مراسم خوشامدگویی تاریخ بشر با ایده آیت‌الله مرتضی مطهری جشن گرفته شد.

شورای مرکزی

در این جلسه آیت‌الله مرتضی مطهری به عنوان رییس و رابط شورای انقلاب اسلامی، آیت‌الله محمد مفتح به عنوان سخنگو و رابط جامعه روحانیت مبارز انتخاب شدند. همچنین علی‌اصغر تهرانچی به عنوان رابط بازار، علی دانش‌منفرد به عنوان رابط انجمن اسلامی معلمان ایران، ‌ اسدالله بادامچیان به عنوان رابط هیأت‌های مؤتلفه اسلامی، حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی به عنوان رابط جامعه روحانیت مبارز، کاظم سامی به عنوان رابط جنبش انقلابی مردم ایران، حسین شاه‌حسینی رابط جبهه ملی ایران و ‌هاشم صباغیان رابط نهضت آزادی ایران دیگر اعضای شورای مرکزی کمیته استقبال از امام را تشکیل دادند.

آیت الله مفتح  بعد از انقلاب اسلامی

در زمان انقلاب اسلامی ایران، شهید محمد مفتح به عضویت شورای انقلاب از سوی امام خمینی درآمد و مدیر ستاد استقبال از امام خمینی شد. او در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو بود و همچنین از بنیانگذاران و دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران محسوب میشد. از دیگر سمت های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی می توان به عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور و هیأت علمی دانشگاه تهران اشاره کرد و در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به عنوان سرپرست انتخاب شده بود. او با همکاری آیت‌الله مهدوی کنی و شهیدان بهشتی و مطهری برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب، اقدام به ارائه ی طرح کمیته انقلاب اسلامی نمود و خودش مسئول کمیته منطقه ۴ تهران شد.

 آیت الله دکتر محمد مفتح  ترور شد

شهیدی که یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود

شهیدی که یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود

  شرح رویداد ترور آیت الله مفتح از زبان قاتل او که زنده دستگیر و بعدا تیرباران شد:: «کُلت را درآوردم و دیدم که دکتر [مفتح] فرار کرد... حسن [یکی از ضاربان] دنبال دکتر دوید، یک تیر دیگر زد، ولی دکتر هیچ‌طور نشد و حسن هم دیگر تیراندازی نکرد. من تا آن‌موقع شلیک نکرده بودم که بلافاصله دیدم دکتر باز فرار می‌کند. این‌دفعه دوباره ۲ تیر دیگر زدم؛ یعنی مرتب شلیک می‌کردم باز دیدم نه، فرار کرد، دنبال دکتر دویدم.

دکتر از پله‌ها رفت بالا، باز هم تیر زدم باز دیدم نه، رفت طرف قسمتی که می‌رود طرف سلف‌سرویس و در را باز کرد رفت تو [داخل] که من هم بلافاصله در را باز کردم بروم تو، دیدم یک دختری هست که او هم می‌خواهد بیاید، دختر را با دستم کنار زدم.

پریدم در آن محوطه دیدم دکتر ایستاده، کیفش هم دستش است و مرتب داد می‌زند. من اسلحه را گرفتم طرف سر دکتر یک شلیک کردم که دیدم دکتر بی‌اختیار افتاد زمین. فهمیدم که تیر به سرش خورده و افتاده. البته دیگر معطل نشدم که ببینم چه شده.

شهیدی که یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود

آیت الله مفتح در راه تبلیغ دین، تلاش و جهاد بسیاری کرد و عاقبت بهمراه ۲ پاسدار شهید به نام های جواد بهمنی و اصغر نعمتی، در ساعت ۹ صبح روز ۲۷ آذر ماه ۱۳۵۸ در زمانیکه به دانشکده ی الهیات میرفتند که توسط عناصر منحرف گروهک فرقان، مورد ضرب گلوله قرار گرفتند و شهید شدند. پس از برپایی مراسم با شکوه تشییع شهید محمد مفتح، پیکرش را در صحن مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام دفن کردند و به مناسبت اینکه در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه، فعالیت های بسیاری داشت؛ «روز وحدت روحانی و دانشجو» را نام گذاری کردند.

دکتر مفتح در نگاه امام خیمنی(ره)

امام خمینی(ره) شهید مفتح را محور انقلاب دانسته و نام ایشان را موجب بروز احساس عشق و علاقه به اسلام و قدرشناسی از انقلاب بر شمرده است.

شهید مفتح در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی

شهید مفتح یکی از چهره‌های فاضل و برجسته بود و یکی از روحانیون متجدد بود. یعنی جزو کسانی بود که معتقد بود، حوزه‌ی علمیه باید این حصاری را که به دور خودش کشیده، باز کند.

شهید مفتح یکی از مظاهر آن فرهنگی بود که اسلام را در مرحله‌ی عمل، به فردها و زاویه‌ها و خلوت‌ها محدود نمی‌کرد و در مرحله‌ی معرفت و تحصیل به حوزه‌ها و مسجدها، اسلام را با همان شؤون و همه‌جانبگی‌اش در اعتقاد و عمل، در معرفت و تحقق می‌فهمید و به دنبال او تلاش می‌کرد. بنده از وقتی رفتم قم و شهید مفتح را شناختم، که البته آن وقت ایشان جزو فضلا بودند، سال سی‌وهفت، من تازه از مشهد رفته بودم. یکی از چهره‌های فاضل و برجسته بود و یکی از روحانیون متجدد بود. یعنی جزو کسانی بود که معتقد بود، حوزه‌ی علمیه باید این حصاری را که به دور خودش کشیده، باز کند. هم راه بدهد، هم راه بیاید، هم بر ابعاد بینش جهانی خودش بیفزاید، دنیا را بشناسد، دانشها را، دانشمندها را، جریانها را، مسائل سیاسی را، مسائل فرهنگی نوین را، چیزهایی را که در میان آنها دشمنهای ما و دشمنی‌های ما و دوستها و دوستی‌های با ما را وجود دارند، اینها را بداند.

در دانشکده‌ی الهیات حضور این شهید عزیز [شهید مفتح] در دوران اختناق یک حضور بسیار بابرکتی بود. هم از نظر رشد و اشاعه‌ی تفکرات اسلامی عمیق و جدید، هم از لحاظ مقابله‌ی با امواج خنثی‌سازی حرکت دانشکده‌ی الهیات، در خود این دانشکده یک امواج ضد اسلامی وجود داشت. شاید به عمد مراکز فکری ضد اسلامی در این‌جا کاشته شده بود، بوجود آورده شده بود. برای این‌که از داخل خود دانشکده‌ی الهیات که دانشکده‌ای برای ساختن عالم ضد الهی یا لااقل کم‌اعتقاد به الهیات بیرون بیاید، اینکار شده بود و وجود داشت. بنده همان وقت هم باور نمی‌کردم که حضور بعضی از اساتیدی که جزو پایگاههای الحاد، از لحاظ فکری شمرده می‌شدند در دانشکده‌ی الهیات یک چیز تصادفی باشد. به نظر من یک چیز تعمدی می‌آمد. و این یک واقعیتی بود که آن روز وجود داشت.

مرحوم شهید مفتّح علاوه بر این که یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده میشد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی بود که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان کار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه جوانان - بخصوص دانشجویان - بود؛ هم در مساجدی که ایشان حضور پیدا میکرد و هم در سخنرانیهایی که در محیط کار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست که روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود که متناسب با چنین خصوصیتی مینمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد، و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود - از جمله این بنده صالح - را از این اجر محروم نکرد. امیدواریم که درجاتش روز به روز عالی باشد.

شهید مفتح کم‌نمود و کم‌تظاهر اما پرحضور و پرتحرک بود. اسمش کمتر برده می‌شد اما آثارش خیلی جاها بود. یکی از آنها دانشگاه بود و یکی از آنها حوزه. آنها که یاد آن عزیز را گرامی داشتند و با او انس گرفتند می‌دانند که حضور شهید مفتح در سالهای تاریک اختناق در پایگاههای مقاومت و معرفت و فرهنگ انقلابی، یعنی مساجد، یک حضور نمایان و کم‌نظیر بود، هر جا او بود پایگاه بود. همان وقتها مسجد قبا معروف بود، مسجد جاوید معروف بود، که آثار شهید مفتح بود. اسم خود این عزیز کمتر آورده می‌شد. با این‌که آنها از برکات او بودند. حالا هم همانجور است، هفته‌ی «وحدت حوزه و دانشگاه» معروف است. مفتح لابلای یادهای این هفته گم می‌شود، یادش فراموش می‌شود. این جزو افتخارات اوست که آثارش از اظهاراتش از منیت‌هایش همیشه بیشتر و مشهودتر بوده است.

خدابخش حکیمی - خبرنگار تحریریه جوان قدس 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.